جدول جو
جدول جو

معنی خالی پلا - جستجوی لغت در جدول جو

خالی پلا
پلوی بدون خورشت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
نام دهی است از دیه های اطراف نور. (از سفرنامۀ رابینو ترجمه فارسی ص 149)
لغت نامه دهخدا
(کالْ لی)
دهی است از دهستان لفور بخش مرکزی شهرستان شاهی که در 14هزارگزی جنوب باختری شیرگاه واقع است. کوهستانی، جنگلی، معتدل و مرطوب است، 550 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه پی رود تأمین میشود. محصول آن برنج و لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری، و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راههای آن مالرو است. در تابستان به ییلاق سفیدریز و لوپی میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
شهری است در ارمنستان کبیر از نواحی خلاط از نواحی منازجرد از نواحی ارمنستان چهارم. احمد بن یحیی گوید: از عهد انوشیروان هنوز ارمنستان بدست ایرانیان بود تا اسلام آمد. و این کشوردچار اختلال و نابسامانی و شبیه ملوک الطوائفی می بود تا آنکه ارمینیاغس یکی از مردم ارمنستان زمام حکومت آنجا را در دست گرفت و به اختلافات پایان بخشید. پس از وی زنی به حکومت رسید به نام قالی و شهری ساخت و آن را قالی قاله نامید که معنای آن احسان قالی است و مجسمۀ خود را بر یکی از دروازه های شهر نصب کرد. عرب این شهر را قالیقلا نامیدند. شاعری گوید:
سیصبح فوقی اقتم الریش واقعاً
بقالی قلا او من وراء دبیل.
بطلمیوس گوید: طول این شهر 60 درجه و عرض آن 38درجه زیر 14 درجه از سرطان است و گویا در اقلیم پنجم باشد. ابوعون در زیج خود گوید: قالی قلا در اقلیم چهارم است. طول آن 63 درجه و 25 دقیقه و عرض آن 38 درجه است. در قالی قلا فرشی بافته میشود که آن را قالی نامند و قالی نسبت اختصاری است به شهر قالی قلا. (معجم البلدان ج 7 ص 17) (نزهه القلوب ج 3 ص 97). ابن خلکان از سمعانی روایت کند که قالی قلا از اعمال دیاربکر است و نیز ابن خلکان گوید: در تاریخ سلجوقیۀ عماد کاتب اصفهانی آمده است که قالی قلا ارزن الروم است
لغت نامه دهخدا
کته ی سردشده
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
برنجی که در سنتی خاص و باستانی به نام تیرماه سیزه پخته شود
فرهنگ گویش مازندرانی